ای کاش های زندگی
شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۱، ۰۲:۰۳ ب.ظ
ای کاش ، صدای مرا از دور می شنید
ای کاش ، نغمه ی دل تنگیهایم را می توانستم به باد بسپارم
ای کاش ، درد دوری اش را می توانستم به قاصدک بسپارم
ای کاش می توانستم خبر دل تنگی هایم روی ابری بنویسم
تا وقتی از بالای سرش می گذرد ، ببیند و بداند که چه دل تنگش هستم
ای کاش می بود ، تا دیگر این ای کاش های فراموش شده وجود نداشت
ای کاش میشد ، ای کاشی دیگر نمیشد
ای کاش میشد دیگر نمیشد
ای کاش ، نغمه ی دل تنگیهایم را می توانستم به باد بسپارم
ای کاش ، درد دوری اش را می توانستم به قاصدک بسپارم
ای کاش می توانستم خبر دل تنگی هایم روی ابری بنویسم
تا وقتی از بالای سرش می گذرد ، ببیند و بداند که چه دل تنگش هستم
ای کاش می بود ، تا دیگر این ای کاش های فراموش شده وجود نداشت
ای کاش میشد ، ای کاشی دیگر نمیشد
ای کاش میشد دیگر نمیشد
دفتر سیاه و سفید